عزیز مامانعزیز مامان، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

لذت مادر شدن

رستوران گردی!

سلام نی نی خوشملی! من و بابایی جدیداً یه کار جدید راه انداختیم اونم رستوران گردیه! بس که بابایی شیکموئه !!! تو هم اینگار به بابات رفتی. تو این هفته این سومین رستورانه میریم! امروز تصمیم گرفتیم واسه صبحانه بریم یه جای جدید. رفتیم رستوران دیپلمات آجدانیه. غذا به صورت بوفه و تو یه فضای باز بود. خیلی از فضا خوشم اومد. کلی درخت بود و نسیم خوبی هم میومد. یه درخت انار خوشگلم داشت که شکوفه های قرمز خوشگل داده بودن. بابا اسم نی نی خاله هما یعنی "نارمیلا" رو دوست داره هرجا شکوفه انار میدیدیم، یادی از نارمیلا میکرد . ( نی نی : خاله هما تورو خدا نارمیلا دنیا اومد بیارش بابای ما ببینه و گرنه عقده ای میشه ها!) خلاصه فضای رستوران عالی و غذاش مزخرف بود ...
31 خرداد 1392

گیاهان دارویی در طول بارداری!!

سلام خیلی از ماها شاید با گیاهان دارویی پیش از باردرایمون آشنا بودیم و ازشون استفاده میکیردم ولی نمیدونیم الان که باردرایم برای جنینمون بی ضرر هستند یا نه؟ من یه سایت پیدا کردم به زبان انگلیشی که در رابطه با خیلی از این گیاهان تو ضیح داده! من 5 تا از معروفترین هاش رو ترجمه میکنم و اینجا میذارم. سایتشم میذارم که مامانهای گل اگه خواستن بهش مراجعه کنن و ازش استفاده کنن: http://www.92024.com/herbsnpregnancy.htm -خوب و اما بریم سراغ لیستمون!!!!  لیست چند گیاه رایج که باید در بارداری از خوردن آن ها پرهیز کرد: آلوئه ورا:  ماهیچه ها را تحریک می کند، می تواند سبب انقباضات رحمی و در نتیجه سقط گردد زعفران:  ...
27 خرداد 1392

من 11 هفته و سه روزمه

امروز من 11 هفته و سه روزمه! و اما تغییرات این هفته من: دورشکم: 92 سانتیمتر وزن: 58.7 کیلوگرم تغییرات وزن: همچنان در حال کم کردن وزن!!! کم کم دیگه نباید کم بشه که!!!!!! آخه چرا؟ من که میخورم علائم: این هفته سرما خوردم پس علائم سرماخوردگی صد در صد هست! تهوع کم شده. بی حالی هست. ترشحها کم شده ولی از بین نرفته. کلاً حالم خوبه!!!! احساسات من: نی نی رو تازه دیدم و شکر خدا دکتر ازش راضی بود واسه همین دل نگرانی واسش ندارم ولی از وزنم که داره کم میشه نگرانم! به شدت دنبال کرم مناسب برای جلوگیری از ترکهای پوستی هستم. روز به روز به این فینگیلی وابسته تر میشم دلم میخواد زودتر اسم دار بشه تا بتونم صداش کنم. خوابم بهتر شد...
26 خرداد 1392

اولین آزمایش خون

امان از اولین آزمایش خون!!!! صد تا مورد داشت از یه CBC ساده گرفته تا آزمایش HIV. من این آزمایش رو بیمارستان پارس دادم. هزینش با بیمه تامین اجتماعی تقریباً 192 هزار تومن شد. البته ما بیمه تکمیلی هستیم و مشکل هزینه نداریم ولی این رو نوشتم که وقتی واسه چکاپ اول باردرای میرین آمادگیش رو داشته باشی، مخصوصاً که بعضی آزمایشگاهها مثل همین بیمارستان پارس کارتخوان ندارند و باید نقد همراهتون باشه! جونم براتون بگه واسه آزمایشها سه بار دستم سواراخ سوراخ شد!!!! آزمایش خون معمولی و ادرار که روتین بود برام ولی تحمل گلوکز رو اولین بار بود انجام میدادم. ناشتا رفتم و قند خون ناشتا یا هون FBS رو ازم گرفتن و بعدش بهم یه بسته 55 گرمی گلوکز مونوهیدراته دادن ک...
23 خرداد 1392

دومین ملاقات بارداری با خانوم دکتر مهربون!

نی نی خوشملی امروز با همدیگه رفتیم دکتر. مامان بزرگم اومد. دل تو دلم نبود ببینم شما هستی؟ خوبی؟ بزرگ شدی؟  دستیار دکی مامان رو اول وزن کرد و فشارش رو گرفت.مامانی وزن کم کرده بود واسه همین دکی گفت ویتامینهای بارداریش رو از یه روز درمیون هر روز بکنه و آهن هم بهش اضافه کنه! من به دستیار گفتم آیا نیازی هستش قبل اینکه دکی واسه سونو بیاد آب بخورم و مثانم پر باشه. گفت اصلاً لازم نیست و سونوی شیکمی الان راحت نشون میده.  وای پس کی  نوبتم میشه خود دکتر معاینم کنه من نی نیم رو ببینم!!!! دل تو دلم نبود  و همش دعا دعا میکردم همه چی خوب باشه.  دوباره صدام کردن تو اتاق  که واسه سونو آماده شم تا دکی بیاد! ده دقیقه ا...
21 خرداد 1392

10 هفته و دو روزگی

امروز من 10 هفته و دو روز مه! و اما تغییرات این هفته: دور شکم: 90.5 سانت وزن: 59 کیلوگرم  تغییرات وزن: وزنم کم شده! خوب میخورم به جون خودم! علائم: گاهی تهوع وحشتناک میشه و گاهی نیست. وقتی هست در تمام روز هست. اصلاً هم هیچ ربطی به صبح نداره. ترشحات همچنان ادامه دارن ولی کمتر شدن. درد سینه ها تقریباً از بین رفته ولی نوکشون حساس و بزرگ شده. و دیگر هیچچچچچچچچچچچ احساسات من: خوب یکم نگران نی نی ام. خوشحالم تو این هفته به امید خدا می بینمش. خیلی حساس تر شدم و گاهی الکی دلم میگیره. با نی نی موزیکهای خوشگل و بچه گونه گوش میدیم (بعضیا میگن چون گوش داخلی نی نی تشکیل شده تو این هفته میتونه بشنوه ولی بعض...
19 خرداد 1392

9 هفته و یک روز بارداری

امروز من 9 هفته و یک روز مه! و اما تغییرات این هفته: اولاً بگم هورااااا ما دیگه نطفه نیستیم و تبدیل به جنین شدیم!!! دمم نداریم که مامانمون هی بهمون بگه بچه قورباغه! دور شکم: همچنان 89 سانت. فعلاً بزرگتر نشده وزن: 59.4 کیلوگرم  تغییرات وزن: بازم کم کردم!!!!! فعلاً به نسبت وزن قبل زا بارداریم هیچ افزایش وزنی نداشتم علائم: تهوعم میره و میاد. هنوز قابل تحمله. خیلی خسته هستم بیشتر اوقات و گاهی اگه یهویی پاشم سرم یکم گیج میره. ترشحها سر جاشه. درد سینه ها کمتر شده. اگه یهو پاشم زیر دلم درد میگیره. سریع یه چیزی دلم میخواد بعدش فقط یکی دو تیکه یا لقمه که میخورم دلم رو میزنه!!! خخخخخخخخخ احساسات من: گاهی حس می کنم ...
11 خرداد 1392

چند کلمه با نی نی

سلام عشقم همه ی زندگیم شدی. روز و شب به فکرتم. به هیچی دیگه نمی تونم فکر کنم. بازم خدا رو شکر که نعمتش رو که تو باشی به من داد. ازش می خوام  خودشم حفظت کنه عزیزکم. نمیدونم الان در چه حالی. دوست داشتم یه دستگان داپلر داشتم و راه به راه صدای قلب کوچیکت رو میشنیدم و خیالم راحت میشد که روز به روز داره قوی تر میزنه. ولی دلشوره های بارداری هم قشنگه. تو داری روز به روز تو شیکم من بزرگتر میشی و من به لحظه دیدار با تو نزدیکتر! نمیدونم پسری یا دختر، نیمدونم چه شکلی هستی ولی اینو میدونم که با تمام وجود دوستت دارم. عزیز کوچولوی من تو حسابی قوی باش و سفت سفت به مامانت بچسب! مامان با وجود بی میلی سعی میکنه هر چی که میگن واسه تو خوبه بخوره. تو هم...
10 خرداد 1392

سلامت استفاده از ویتامین A در طول بارداری

در مورد ویتامین A نظرات خیلی غلطی تو بعضی کتاب های فارسی و بعضی سایت ها وجود داره. واسه همین من تصمیم گرفتم یه مقاله در این مورد ررو براتون اینجا بزارم. این مقاله از سایت www.pregnancy.org گرفته شده و دو تا منبع اصلیش عبارتند از:  Rothman KJ, Moore LL, Singer MR, Nguyen U-SDT, Mannino S, Milunsky A (1995): Teratogenicity of high vitamin A intake.N Engl J Med 333:1369-1373. Oakley GP Jr, Erickson, JD (1995): Vitamin A and Birth Defects (Editorial). Ibid 333:1414-1415. مطالعات نشان داده که بین مصرف ویتامین A (به صورت رتینول یا استرهای رتینول) به مقدار بسیار زیاد در طول بارداری و برخی نقصهای مادرزادی رابطه مستقیم وجود دارد...
6 خرداد 1392

هشت هفته بارداری

امروز من 8 هفتمه ! و اما تغییرات این هفته: دور شکم (متوجه شدم باید یکم پایین تر از نافم رو بگیرم چون اونجا داره زودتر میاد بالا واسه همین یه افزایش چشمگیر داره!! دور نافم الان 86 سانته ): 89 سانت وزن: 59.7 کیلوگرم افزایش وزن: کلاً وزنم از اول کمتر شده ولی نسبت به هفته قبل وزن گرفتم علائم: سینه های دردناک (سمت چپی بیشتر)، تهوع خیلی بیشتر از قبل، ترشحات زیاد و گاهی عجیب و غریب. تکرر ادرار به اندازه کافی! سردرد (بیشتر سرم سنگینه تا درد بکنه) و خستگی مفرط. احساسات من: خوردن سیب تهوعم رو بهتر میکنه. خیلی دوغ دوست دارم مخصوصاً کفیر که یکم ترش مزه هستش. اصلاً به شیر نمیتونم لب بزنم. چیزای شیرین خیلی شیرین به نظر میرسن. ...
3 خرداد 1392
1